مدح و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
شاعر : علیرضا خاکساری
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : ترکیب بند
امشب که هـستم دعـوت باب الحوائج دم میزنـم از سـاحـت بـاب الحـوائج
شرمنـدهام از اینکه خیـلی کـم سرودم در باب فـهـم و عـفـت بـاب الحـوائج
هر جا کـم آوردم نـشستم رو به قـبـله دادم سـلامـی خـدمـت بـاب الحـوائـج
شکـر خـدا هـمـواره کـارم راه افـتـاد در سایـه سـار رحـمـت باب الحـوائج
مَــرَّ بِــنــا، اَلْـلَـیــلَـتَـیـنَ مِـن مــحــرم یـعـنـی رسـیـده نـوبت باب الـحـوائـج
ای کـاش عـزرائیـل جانـم را بگـیـرد در روضههای حضرت باب الحوائج
زانـو زدم در محـفـلش قـیمت گـرفتم
من از رقـیـه بـارها حـاجـت گـرفـتـم
انـسـیـه، حسنـا، هانـیـه، حورا، رقـیـه آئـیـنـه دار حــضـرت زهـــرا رقــیـه
با چـادری که بر سرش دارد همیـشه حجـب و حیـا را میکـنـد معنـا رقیـه
با ربـنـایـش عـطـر کـوثر میفـشـانـد هـر شـب ســر ســجــادۀ بـابـا رقــیـه
دل میبرد گرچه حسین از خلق عالم دل مـیبـرد از «دلـبـر دلـهـا» رقـیـه
حبل المتین از ریشههای چادر اوست امـیـد شـیـعــه روز وانــفــسـا رقــیـه
با خود بهـشتم میبرد فـردای محـشر تـرسـی نـدارم در قــیـامـت بـا رقـیـه
حلال مـشکـلهـا شـده، از کـار دنـیـا دارد گـره وا میکـنـد هـر “یـارقـیـه”
نـامش شـبـیــه نـام زهرا گـریـه دارد
داغ رقیـه بیـش از این ها گـریه دارد
|